اول طبق ممول رفتم سمت زیارت قبور شهدای وسط حرم و بعدش زارت و دعای توسل و نماز جماعت


نماز جماعت رو  که خوندم یکم تو مفاتیح گشتم اعمال ماه رمضون ببینم چیه

بالا سرم یه گوشیه ک داره شارژمیشه 

خانوم سمت راستیم سرشو تکیه داده به دیوارو خوابیده 

خانومای سمت چبیمم گله مندن از بچه هاشون

یه خانومی روبه روبه روی اون صندلی مخصوصا که خانومای مسن تر نمازمیخونن ،یه کتاب قطوری رو میخونهکه هی فکر میکنم اسم کتابش چیه؟

تشنمه ولی با این فردا ماه رمضونه روم نمیشه بطری آبمو درارم شاید یکی روزه بود

گشنمم هست شدید چند تا دلمه هایی ک مامان درست کرده گذاشتم تو ظرف غذا تو فکرم برم لانجین سالاد بگیرم بخورم باهاشون شاید رفتم از سحر یه چیزی خریدم نمیدونم

یه خانومی اومد نشست کنارم و تقریبا مچاله تر شدم

چرا اینجام؟ 

چون اومدم تکلیفمو با خودم روشن کنم اومدم راحت تر و با دلی نرم تر وارد ماه رمضون شم

اومدم بشینم یکم بنویسم کارایی ک باید بکنمو ذهنم از این بی نظمی و چیکار چیکار کردنا آزاد شه.

مدت هاست درگیرم 

درگیر همه چیدلم میخواد امسال استفاده کنم از این ماه 

وقتی خود خدا گفته تو پایان هر روز ماه مبارک هزار هزاران نفر رو میبخشه و از اتش جهنم به دور میکنه

یعنی نباید امیدوار باشم که منم یکی از اونام؟

این ماه ماه خودشه 

این دعا رو ببینین:


آمدم

دومین روز چلمه 

تا دیروز میدونستم آدم اهمال کاریم الان فهمیدم آدمِ معتاد به کار از نوع اهمال کارم!!!

هیچ وقت فکر نمیکردم آأم معتاد به کاری باشم ولی الان فهمیدم چرا هستم!

درگیر تنبلی و اهمال کاریم

در کنارش مدیریت زمان و برنامه ریزی

18 اردیبهشت

به وقت صبح زودِ دومین روز چله/ساعاتی بعد از سحری خورون


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها